خیلی بده که حتی برای تولد این بلاگ بیچاره چیزی ننوشتم. تولدش دو روز پیش بود مثلا سه ساله شد و حتما از دست صاحبش که خیلی با پررویی هیچی نمینویسه دلخوره!…. اولا که حسابی با زندگی درگیرم و اون خوشبختی زمستونی جاش رو به یکسری مسایل دزد و پلیسی داده بود این سه ماه اخیر و در پایان البته دزد رو دستگیر کرده و مقداری آرامش پیدا کردم ولی راستش تجربه خوبی نبود و باعث شد که بیشتر احساس تنهایی کنم و سایه غربت رو بعد از این چند سال زندگی در اینجا بیشتر حس کنم.
یه هفته دیگه محمود چهار ساله میشه انگار همین دیروز بود که با ذوق از یکسالگیش مینوشتم و روزهای آخر رو شمارش معکوس میکردم. حالا البته خودش هی میگه که تولدش امروزه و هر روز البته براش روز تولدشه! هر تولدی هم بره میگه برای من گرفتن!!! امسال تصمیم دارم فقط یه تولد خانوادگی داشته باشیم و بهش بیشتر خوش میگذره اینطوری. این باشه تا باز برگردم فعلا امشب نور تب داره و فکر کنم تا صبح بیدار خواهم بود…
محمود در پختن بیسکویت خانگی به من کمک میکنه!
از داشتن این ماهی های جدید روی دیوارش خیلی خوشحاله!
ابراز محبت به برادر کوچولو!
نور در حال شیطنت (باشگاه اسب سواری(
واااای چقدر محمود جون بزرگ شده و قد کشیده…..اتاقش هم خیلی قشنگه……
تولد وبلاگ تون هم مبارک ….
امیدوارم تولد محمود جون هم در روزهای آتی حسابی به خودش و داداشش خوش بگذره….
سلااااااااااااااااااااااااام! دلمون براتون تنگ شده بود خانومی. از دیدن عکسها دلم شاد شد. از این قضیه دزد و پلیس بی خبرم…. کاش می نوشتی تا می دونستیم چه اتفاقی افتاده قشیه باید هیجان انگیز باشه…… چقدر هزار ماشالله نور بزرگ شده… حرف اول رو هم اخر می زنم. تولد وبلاگ مبارک باشه و از همه مهمتر تولد اون مرد کوچولوی دوست داشتنی محمود. هزاران آفرین به مادری چون تو عزیزم که چنین گلهایی تحویل دنیا دادی…. 🙂
این ماجرای دزد و پلیسی به تلخی می زنه. ان شاالله ک حل شده باشه.
تولد لیتل جنتلمن هم مبارک. اون یکی که شیطنت از چشماش می باره!
عزیزم تولد وبلاگت میارک باشه……من که از اینکه تو همینقدر هم به جمع وبلاگ نویسها پیوستی خوشحالم! تولد آقا پسر گلمون محمود هم مبارک باشه. من که از دیدن عکس اول شوکه شدم از بس که بزرگ و مرد شده. اون فسقلی که شیطنت از چشماش بیرون می زنه رو هم ببوس!
تولد هردوتون مبارک باشه. هم محمود گلمون هم وبلاگ زیبات که من خیلی دوسش دارم. چه حیف که دیر به دیر آپ میشه. امیدوارم زودتر مشغله شما کمتر بشه و بیشتر بتونی برامون بنویسی. محمود هم حسابی بزرگ شده و برای خودش مردی شده.
بچه همسایه زود بزرگ میشه!
تولدش مبارک و با آرزوی سلامتی و خوشبختی
راستی بچه ها زود زود بزرگ می شن یا ما داریم زود زود پیر می شیم ؟؟ هر چی هست تولد بچه آدم یه حس خوب و تازه ای به آدم می ده که امیدوارم سالهای طولانی تولد هر دو شون رو جشن بگیری و این حس خوب را بارها و بارها و بارها تجربه کنی
وای چقدر هر دو تاشون بزرگ شدند.زودتر بیا راجع به ماجراهای پلیس بنویس.نگران شدیم.تولد محمود هم پیشاپیش مبارک
چقدر هر دو تاشون تو عکسها بزرگ شدند.پیشاپیش تولد محمود هم مبارک.
چه عکسای قشنگی. پسرات خیلی نازن.
چقدرتازگياجات خاليه.حالا كه ما بيشتر به اين قندعسلهات وابسته شديم !:(
ماشاالله چقدر هردوبزرگتر، شيرينتر و زيباتر شده اند.روي ماه هر دو روببوس.
تولد محمود منو ياد تولد نورا مي اندازه . مبارك باشه تولد قندعسلمون.
هم تولد وبلاگت مبارک. هم تولد مجمود کوچولو- چه بزرگ شده و قد کشیده. مردی شده برای خودش. هنوز به تامس علاقه داره؟! نور هم که همچنان با نمک و خوردنی. خیلی خوب شد که بعد از مدتها نوشتی و عکس گذاشتی از این دو تا گل خوشگلت.
من هم بسیار مشتاقم که بدونم قضیه دزد و پلیس رو
چهار سالگی ات مبارک محمود جون…..
سلام سلام
ماشالا هر دوشون حسابی بزرگ شدن…
هر وقت وبلاگتونو با این دو تا گل پسر می بینم، حسابی هوایی می شم!!!
یادش بخیر اون روزایی که مامان محمودی آپ می کرد..می گن یک موزه هست که پستهاش رو نگهداری می کنه!!
میگم یعنی جدی جدی من هنوز نظر ندادم اینجا. تازه اومده بودم بگم که چرا نیستین دلمون تنگ شده براتون. آخه این پست رو خیلی وقته خونده بودم…
تولد محمود عزیزم رو تبریک میگم. همین طور تولد وبلاگتون رو که ما رو با شما آشنا کرده رو تبریک می گم.
عکس ها مثل همیشه با مزه بودند. بیاین که دلمون براتون تنگ شده.